ميگن همه چه خوبه
شيطان هيچ تسلطي بر من نداره
من دنياي آبي خودمو نقاشي ميکنم و کاري به کسي هم ندارم
نه .. فقط سايه مو دنبال نکن ! هيچ وقت
چرا خيلي ها نا اميدن ؟؟ // من تو لحظات کمبودت با تو ميشم
اون که بد بود و نارو ميزد باد و ميزد // آينه ي زندگيتو بکن صاف و بي خط
نگو خيلي ها نا اميدن // من تو لحظات کمبودت با تو ميشم
اون که بد بود و نارو ميزد بادو ميزد // آينه ي زندگيتو بکن صاف و بي خط
نميمونيم زير ديوار // نور هنوز تو آسمونه خدا به هممون ميگه بيا
اين که يکي زياد يکي کم // خودت ميخواي بشي در
سفيديا سفيدن ببينم // اوو با خودت چي کار کردي !
تا چند وقت ديگه نور خورشيد ميره مياد سردي // بي خود بيراه رفتي
تو آدمي از اينجا شروع کن زندگي بي حالت ني // زمين يه مدرسس با معرفت بي دردسري
تو توش تا قبل سختي اما سنگامون ميشن در قلبت تنگ // امروزو ببين از آينده بعد بترس
مامان برام کاراي زيادي کرد مرسي // با تو وجود سياهيم ترکيد
نگاتيو عکسا زياد ميشن قيچي // ديگه با خدام برام بيماري هم عيب ني
چرا خيلي ها نا اميدن ؟؟ // من تو لحظات کمبودت با تو ميشم
اون که بد بود و نارو ميزد باد و ميزد // آينه ي زندگيتو بکن صاف و بي خط
نگو خيلي ها نا اميدن // من تو لحظات کمبودت با تو ميشم
اون که بد بود و نارو ميزد بادو ميزد // آينه ي زندگيتو بکن صاف و بي خط
يه کم دورتر از بالاي کوه من // حرف ميزنم بگو کي اونا رو گوش کرد
آدماي هوشمند که پوشک نمي بندن // و خوبن دوست سکوتن
جلو سقوطمو گرفتن و دورتر // گفتن بايد بي کدورت از غروب عبور کرد
غولاي آهنين زيادن تو دنيا // منم بدی های رو جا ميندازم تو گودال و ماه
رمان نمي نويسم و تو حبابم نيستم // چرا روح من دست و پا زده انقدر
تو لجن جسم // يعني باور کنم که دنيا قشنگه تو قفس چشم ؟
بري بسازي يه جزيره بغل قشم // مزنه ي دنيارم بدي هرس کشت
اراده کرد ديگه زندگي شده باب من واقعا // ستاره ها رو لمس مي کنم هنگام شب
چرا خيلي ها نا اميدن ؟؟ // من تو لحظات کمبودت با تو ميشم
اون که بد بود و نارو ميزد باد و ميزد // آينه ي زندگيتو بکن صاف و بي خط
نگو خيلي ها نا اميدن // من تو لحظات کمبودت با تو ميشم
اون که بد بود و نارو ميزد بادو ميزد // آينه ي زندگيتو بکن صاف و بي خط
ميخوام اسير سکوت نشي // نري ورقات و پاره کني حرفاتو بروز ندي
نيمکتا کهنه ميشن و سر همون صف // آدماي پارسال واي نميسن
نه تابعي هست نه عابري مرد // من ميخوام خيابوناي واقعي تر
خريدار ترکاي دستم هستي // نه تو هم مثل همه اونا غلط کردي
اين نيز بگذرد يه روز نوه هامو مي بينم // خاندانم همه جا رو ميگيرن
همه ي رفيقام دوستاي خدان // ما هم ميشينيم شب و روز پاي دعا
اما با دستا نه با افکارم // تو درسا ميکشم هر ساعت ساعت
در راه دوست بايد شاهرگ ها زد // بيداريم تا بکنن ما رم باور
هر چي ميخواي تصور کن ... مال توئه ... فقط بد نباش !!!