کرس :
تو دنیایه رنگیه تو تلخی نبود ... اووو اووو
خدا بود و رنگین کمون
نشون دادی قصره درون رو به من
عاشقتم
نشون دادی قصره درونو به من
شاهده درد
ورس اول :
چشمایه تو شهره منه نگاهم به لبت
همه چی بده اگه منجمد شه قلبه گرمت
حواسم جمع جمع به روزایه تلخ و نحسه
تو مثه نوته نوازنده کردی دردو لمسش
وقتی مشکل تو اخمه من یا یه حرفه بده
می خوام آرومت کنم و بکشم دس به سرت
تو همونی که می خواد پا به پایه من به جنگه شاعرانه حرف بزنه
با صدای نبض لسه
با خنده حله ما میریم به سمته سطح صحنه
بعد ذره ذره میرسیم به سقفه صحنه
واسه زجره گنجه که هی میریم سمته مغرب سمت مشرق
وظیفه امون قتله مرگه
کرس :
پس نگو اگه اگه اگه عشق فرزانه تو قلبه قلبه منه
پس نگو اگه اگه اگه اسمت همواره رو لبه منه
تو دنیایه رنگیه تو تلخی نبود... اووو اووو
خدا بود و رنگین کمون
نشون دادی قصر درونو به من
عاشقتم
نشون دادی قصر درونو به من
شاهده درد
( من از خدا خواسم اونم تورو به من داد )
ورس دوم :
شب عمله جراحی تو و ادامه عدالت
زیره بارون چه زیبا بود مجزه ی خداوند
تو زنده موندی داشتم حسه خوبی
رفتیم خونه مامانه من اوله غصه بودیم
چشه من و تو هیولا بود می دید همون جا
نمی ریم تو همون خواب
نمی دیم به خزون باج
تو گلوم باد میکردم تو منو ببخش
من دوست دارم به همه بگم که
پل :
معجزه معجزه تویی
عشقه اول و آخره من
همدم و باور منه
عشقه اول و آخره من
همدم و باور منه
پس نگو اگه اگه اگه اسمه فرزانه تو قلبه قلبه منه
پس نگو اگه اگه اگه اسمت همواره رو لبه منه
پس نگو اگه اگه اگه پس نگو اگه اگه اگه اسمت همواره رو لبه منه
پس نگو اگه اگه اگه پس نگو اگه اگه اگه
اوترو :
بزار خیلیا اینو بشنون شاید باید اینو می گفتم
کرس :
تو دنیایه رنگیه تو تلخی نبود... اووو اووو
خدا بود و رنگین کمون
نشون دادی قصره درون رو به من
عاشقتم
نشون دادی قصره درونو من
شاهده درد