من دیوونه نیستم
دیوونگی زده به سر من كه من شدم پسرغم پدرمن یه كمش هم با من راه نیومد
پسر اگه به من بگن بجنگ واسه زندگی بی درنگ میگم تو هم چشماتو ببند و به همه چی بخند
منم قید آدم نماهای این جنگلو زدم بودم یه سرباز خدا ولی بی سنگر و هدف
میشكنم عهد زندگیمو بی شرفم من آره قلب من با یه سایه نشده پاره
ناله كار منه
با سایه ها با مانع ها نمیشه رو به رو شد و حال من خرابه چرا آخه بدن من داغه؟
رد پای من نمیمونه رو زمینو همینو نمیدونم و دلیلو میپرسم از خودم
رضا نگاه چرا دنیا ضد تو به ما بگو چته؟ یه نفر هم نمیپرسه این سوال رو كه مایله
منو ببینه و نوازش كنه آیینه میگه رضا تو مردی حادثه سراغم نمیادش
مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟
مشكلی نیست پسر همه چی خوبه
مشكل من پدر غم غروره
مشكلی نیست پسر همه چی خوبه
خدا فقط بلدی الكی در حدی فرجی كنی كه هیچ مرضی الکی مددی نداره تویی كه قانون این بازی رو گذاشتی بازنده منم به بارون چشام قسم شكایت صدف
اینه مرواید چرا باید تو دلم زندانی بمونه رضا هنگامی بخونه كه سیره از زندگیه
بذار بگم عین كیه مروارید كه میگه زندانیه خود رضاست و پیشرو یه حیوانیه
كه هیچی سرش نمیشه دیوانه ی روانیه علاقه داره به حوالی مخت آسیب برسونه
با حرفایی كه میزنه خدا اونو شفا میده؟ خدا این تلافی گذشته ی بد منه
كم به سر من اومده كه درد سرپهلو منه ؟ شیر مادرم حروم اگه تقصیر منه
تو منو دیوونه كردی و هر كی رو دم دست بود به سمت من فرستادی قبلش هم چیزی نگفتی
مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟
مشكلی نیست پسر همه چی خوبه
مشكل من پدر غم غروره
مشكلی نیست پسر همه چی خوبه
همه چی درست میشه
نه واسم چه فرقی داره منم دوست دارم كه زخمهای دلم سطحی باشه
دیگه فروتنی هم واسه خودش حدی داره سروش تو بهم بگو كه باشم تو مستی تا كی؟
فكر میكنم كه خدا هم رو من یه قصدی داره كه اینجوری تا كرده و بم مستی داده
اما نه پسر تو دیوونه نیستی پاشو با كی احساس راحتی كنم حتما با تو
دنیا مال من میشه كه بگیرمش تو دست این همه رنج پدر احترام كو پس؟
با اونكه میدونی با این همه رنج خواسته دارم ولی نمیخوای من دنیای خوبی داشته باشم
من به فكرتم میفهمیدی كاش یه بار سخته داشته باشی این همه مشكلو بخوای؟
صبر كن پسر تو مشكل ندیدی هستی اول راه فكر كردی الكی ان پسر همه ی عربده هام؟
مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟
مشكلی نیست پسر همه چی خوبه
مشكل من پدر غم غروره
مشكلی نیست پسر همه چی خوبه