loading...
| کلوله | KOLOLAH |
آخرین ارسال های انجمن
AR Amiri بازدید : 721 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

نیت کردم ادا سازم نماز شام گیسویت‌

 پریشان شد ز پیشم اقتدای مصحف رویت

 هوای سجده‌های ناتمامی داشتم‌، لیکن‌

 

     فراموشم شدند از جلوه‌های باغ ناجویت‌     

 قیام و قعده‌ام بودی‌، رکوع و سجده‌ام بودی‌

نماز شام را کردم ادا، پهلو به پهلویت‌

ملک بود و مقام قدس‌، عاصی بود و آزادی‌

قیامت سجده می‌زد بر جناب حضرت رویت‌

سحری به یاد رویت هوس نماز کردم‌

به حضور دل تپیدم‌، به خدا نیاز کردم‌

... عطشم چنان ز جا برد که رفته رفته آخر

ره کربلا گرفتم‌، سفر حجاز کردم‌

پر و پای جلوه‌هایت گل سُرخ بود و آتش‌

تب عشق دست داد و سر و پا گداز کردم‌

 

 تا داغ تو به سینة مجنون نشسته است

سر تا به پای بادیه در خون نشسته است‌ ... 

گفتند: شاهدخت پریّان کشیده قد

گفتم‌: شهید ماست که در خون نشسته است‌

مادر

چه تحفه آورم از باغها برای تو، مادر ! 

گُلی نیافته شایستگی به پای تو، مادر ! 

آزادی‌

بوی گل‌، زمزمة باد بهار آزادی‌

عشق من آینة قامت یار آزادی‌

طبیعت‌

پریشان چمن‌، آشفتة گلزار می‌آید

نسیم پاک کوهستان چه ناهموار می‌آید ... 

به جای سبزه از نقش قدمهایش دل عاشق‌

 

به بوی آشنایی می‌شکوفد، بار می‌آید

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    تبلیغات
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1305
  • کل نظرات : 40
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 45
  • آی پی امروز : 180
  • آی پی دیروز : 226
  • بازدید امروز : 521
  • باردید دیروز : 422
  • گوگل امروز : 62
  • گوگل دیروز : 85
  • بازدید هفته : 5,748
  • بازدید ماه : 15,313
  • بازدید سال : 99,808
  • بازدید کلی : 1,714,335